بدرود!!!
همیشه حرفهای ناگفته بسیار است، اما آیا گوشی برای شنیدن هم هست؟ صرف این مقدار زمان و هزینه برای چنین فضایی (مجازی)، ارزشش را دارد؟ ثبت احوال نوزادی که هنوز هیچ درک درستی از محیط اطراف ندارد، آیا کار درستی است؟ آیا نگاشتن گاه و بیگاه تصاویر موجودی که اختیاری ندارد، امری جبری محسوب نمی شود؟ فردای پیش رو، باران ما را بخاطر ایجاد این وبلاگ مورد سرزنش قرار نمی دهد؟ اینها تنها بخشی از سؤالاتی است که در 8 ماه گذشته، ذهن من را درگیر خود کرده است. پرسشهایی که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد. باران در آستانه 9 ماهگی است و این مدت، فرصت کافی در اختیار من گذاشت که تصمیم بگیرم. حالا زمانش فرا رسیده ...
نویسنده :
بابایی
10:51
سورپرایز باران
91.01.04 امروز سالگرد ازدواج بابا و مامانِ یه سورپرایز براتون دارم . . . . . . . . به ادامه مطلب برید لطفاً معرفی میکنم بابا، مامان، و ... خودم دیگه ...
نویسنده :
بابایی
2:21
ما بارانی هستیم
عید سُما مبالک
از طرف بارانک: عید سُما مبالک ...
منم! باران شما
چهارشنبه سوری با باران
تق و تق و تق فشفشه باران پیش آتیشه ...
پیامک ارسالی باران
ساقیا آمدن عید مبارک بادت آمدی، عیدی باران نرود از یادت ...
لطفاً برای این عکس یک تیتر پیشنهاد کنید
لطفاً برای این عکس یک تیتر پیشنهاد کنید ...