بدرود!!!
- همیشه حرفهای ناگفته بسیار است، اما آیا گوشی برای شنیدن هم هست؟
- صرف این مقدار زمان و هزینه برای چنین فضایی (مجازی)، ارزشش را دارد؟
- ثبت احوال نوزادی که هنوز هیچ درک درستی از محیط اطراف ندارد، آیا کار درستی است؟
- آیا نگاشتن گاه و بیگاه تصاویر موجودی که اختیاری ندارد، امری جبری محسوب نمی شود؟
- فردای پیش رو، باران ما را بخاطر ایجاد این وبلاگ مورد سرزنش قرار نمی دهد؟
اینها تنها بخشی از سؤالاتی است که در 8 ماه گذشته، ذهن من را درگیر خود کرده است. پرسشهایی که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد.
باران در آستانه 9 ماهگی است و این مدت، فرصت کافی در اختیار من گذاشت که تصمیم بگیرم.
حالا زمانش فرا رسیده است...
من! بابای باران! بخاطر احترام به باران، با کسب اجازه از دوستان باران، پایان کار وبلاگ باران را اعلام می کنم.
صمیمانه از تمامی دوستانی که در این مدت همراه ما بودند، تشکر می نمایم.
آینده از آنِ باران است و اوست که همه چیز را خواهد ساخت، وبلاگ که جای خود دارد...
بدرود!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی